سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندان، پاکترین مردم در خلق و خوی وکم طمعترین آنان در خلقت و طبیعت اند .و مرکّب آنان برتر از خون شهیدان است [امام علی علیه السلام]
امروز : پنج شنبه 103 اردیبهشت 6
:: بازدیدهای امروز :8
:: بازدیدهای دیروز :4
:: کل بازدیدها: 18184
::  RSS 
::  Atom 
السلام علی محمدا وآل محمد

دوستی و محبت اهل بیت (ع) از دیدگاه علی (ع) برگه ی 4

چهارشنبه 87/11/2 :: ساعت 12:40 صبح

آفات محبت

ممکن است انسان در اثر نادانی یا غلبه احساسات و یا پیروی از هوای نفس در عشق ورزیدن به اهل بیت علیهم السلام دچار افراط و تفریط گردد و در نتیجه علاوه بر اینکه از کار خویش هیچ بهره‏ای نمی‏برد، دچار زیان و هلاکت ابدی می‏گردد. مولای متقیان به این آفات بنیان‏برانداز اشاره کرده و در نهج‏البلاغه در مورد افرادی که در دوستی و محبت آن حضرت دچار انحراف می‏گردند می‏فرماید: «سیهلک فی صنفان: محب مفرط یذهب به الحب الی غیر الحق و مبغض مفرط یذهب به البغض الی غیر الحق و خیر الناس فی حالا النمط الاوسط فالزموه; (27) دو گروه نسبت‏به من هلاک می‏گردند: کسی که در دوستی من افراط کند و شدت عشق و علاقه او را به انحراف از حق دچار نماید و کسی که در اثر شدت دشمنی با من به سوی باطل رود. بهترین مردم نسبت‏به من کسانی هستند که راه اعتدال را بپیمایند، از آن‏ها جدا نشوید.»

همچنین آن بزرگوار عده‏ای را که در مورد اهل بیت علیهم السلام غلو می‏کردند; یعنی در مدح و ستایش و بیان فضائل و مناقب آنان افراط نموده و مقام الوهیت را به آن بزرگواران نسبت می‏دادند برحذر داشته و مرز ابراز محبت را بیان می‏کند: «ایاکم و الغلو فینا، قولوا: انا عبید مربوبون و قولوا فی فضلنا ما شئتم; (28) از غلو در محبت ما بپرهیزید و اعتقاد داشته باشید که ما مخلوق و پرورده خداییم و آنگاه از فضایل ما هرچه دوست دارید بگویید.»

البته پدیده افراط گرایی در تاریخ اسلام یک عقیده خطرناکی بود و عده‏ای را هم به گمراهی و ضلالت کشانید. این اعتقاد فاسد در مورد شخص امام علی علیه السلام بیشتر بود، برای همین آن حضرت برای آگاهی بیشتر دوستان خویش با یک مثال، حقیقت مطلب را بیان می‏کند و می‏فرماید: «مثل من در میان این امت همچون عیسی بن مریم علیهما السلام است، گروهی او را دوست داشتند و در محبت آن حضرت افراط نمودند و در نتیجه هلاک شدند و عده‏ای هم به وسیله دشمنی با آن حضرت به بیراهه رفته و نابود شدند.» (29)

موانع محبت اهل بیت علیهم السلام

هر کسی نمی‏تواند دوستدار اهل بیت‏باشد، باید عشاق آل محمد صلی الله علیه و آله از آلودگی‏ها مبرا باشند و استعداد این هدیه الهی را در وجود خویش داشته باشند، با وجود موانع، مسلما دوستی اهل بیت علیهم السلام به دل نخواهد چسبید و حلاوت و لذت این عشق مقدس و هدیه آسمانی را درک نخواهد کرد. به قول مولوی:

این محبت از محبت‏ها جداست

عشق محبوب خدا عشق خداست

براین اساس جایگیر شدن دوستی اهل بیت علیهم السلام در دل‏های انسان‏ها، نیاز به زدودن و رفع موانع دارد. این موانع عبارتند از:

الف) تولد از حرام

امام علی علیه السلام در ضمن سخنانی به نوف بکالی فرمود: «کذب من زعم انه ولد من حلال و هو یبغضنی و یبغض الائمة من ولدی; (30) ای نوف! دروغ می‏گوید کسی که خودش را حلال‏زاده می‏پندارد اما من و پیشوایان بعد از من را که از نسل من هستند، دشمن خود می‏داند.» بنابراین کسی که از حرام متولد شده باشد نمی‏تواند دوستدار حقیقی اهل بیت علیهم السلام باشد، زیرا پلیدی با خوبی و زشتی با زیبایی همگون نیستند و از این جا روشن می‏شود که عشق و علاقه به عترت پیامبر صلی الله علیه و آله، یکی از نشانه‏های حلال‏زاده بودن انسان نیز هست، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: «من وجد برد حبنا علی قلبه فلیکثر الدعاء لامه فانها لم تخن اباه; هر کس در دل خویش لذت دوستی ما اهل‏بیت علیهم السلام را احساس کند، به مادرش زیاد دعا کند، چرا که به پدرش خیانت نکرده است.» (31)

ب) صفات زشت و غیر اخلاقی

روزی مردی به علی علیه السلام عرض کرد: خداوند مرا فدای شما گرداند، من به شما خانواده خیلی علاقه دارم و آن حضرت را بسیار ستود، حضرت به او فرمود: «دروغ می‏گویی، مارا چند دسته دوست ندارند; انسان‏های بی‏غیرت و ناموس‏فروش، مردانی که حالات زنانه از خود بروز می‏دهند، متولدین از حرام و کسانی که مادرشان در ایام عادت به آن‏ها باردار شده است.»

راوی حدیث می‏گوید: مدتی گذشت تا اینکه جنگ صفین پیش آمد، همان مرد به همراه لشکریان معاویه در جنگ صفین به هلاکت رسید و راستی گفتار امام علی علیه السلام روشن شد.

اصولا این که مومن نمی‏تواند بدون عشق و محبت اهل بیت علیهم السلام زندگی کند و در مقابل، انسان‏های منحرف و گمراه و منافق هم نمی‏توانند آل الله علیهم السلام را از ته دل دوست داشته باشند، یک حقیقت تردیدناپذیر است و کلام زیبای علی علیه السلام در ذیل روایت اصبغ نباته، این حقیقت را واضح‏تر می‏نماید. او می‏گوید: در مسجد کوفه و در محضر امیرمؤمنان علی علیه السلام بودم که غلام سیاهی را به اتهام سرقت‏به محضر آن حضرت آوردند. بعد از سه بار اقرار وی به دزدی و اثبات آن در نزد علی علیه السلام، امام دستور داد تا دست راست او را قطع کنند. آن غلام با دست چپ، دست‏بریده خویش را در حالی که خون از آن می‏ریخت، برداشته و از محضر امام بیرون رفت. در این موقع یکی از خوارج و دشمنان حضرت به نام «ابن کوا» خواست از فرصت استفاده کند و آن غلام را که از دوستداران اهل بیت علیهم السلام بود به بدگویی بر علیه امام علی علیه السلام تحریک نماید، لذا به او گفت: «ای غلام دست تو را چه کسی قطع کرد؟!

او در جواب ابن کوا چنین گفت:

«قطع یمینی امام التقی، و ابن عم المصطفی شقیق النبی المجتبی، لیث الثری، غیث الوری، حتف العدی و مفتاح الندی و مصباح الدجی. قطع یمینی امام بدری احدی مکی مدنی ابطحی هاشمی قرشی; دست راستم را کسی برید که پیشوای متقیان و پسر عمو، برادر پیامبر صلی الله علیه و آله، شیر روی زمین، باران بیابان‏ها، کوبنده دشمنان و چراغ فروزان در تاریکی‏هاست. دست راستم را پیشوایی قطع کرد که قهرمان نبردهای بدر و احد بود. او سرور مکه و مدینه و ابطح است و از دودمان هاشم و قریش است. »

بعد از این مدح و ثنای زیبا، بلیغ و طولانی، راه خودش را گرفت و رفت. ابن کوا با شگفتی تمام خود را به محضر علی علیه السلام رسانده و گفت: یا اباالحسنین! تو دست آن غلام سیاه را قطع کردی و او در کوچه و بازار با زیباترین عبارات و بهترین کلمات تو را مدح و ثنا می‏گوید. امام دستور داد غلام را حاضر کنند. سپس از او پرسید: «ای غلام! من دست تو را بریدم و تو مرا مدح و ثنا می‏گویی؟!» او پاسخ داد: «یا امیرالمؤمنین! تو دست مرا به حکم خداوند و رسول او بریدی و به حق بریده‏ای و به واجب خدا و رسول عمل کرده‏ای! چگونه تو را نستایم؟»

امیرمؤمنان علیه السلام دست‏بریده او را گرفته و با عبای خود پوشانید و دو رکعت نماز خوانده و دعا کرد و بعد آن را بر جای خود قرار داد. آنگاه عبا را برداشت، دست غلام را به اذن الهی سالم یافتند.

آنگاه به عبدالله بن کوا روی کرده و فرمود: «یاابن الکوا، ان لنا محبین لو قطعنا الواحد منهم اربا اربا ما ازدادوا الا حبا و لنا مبغضین لو العقناهم العسل ما ازدادوا الا بغضا; (32)

ای ابن کوا! ما دوستانی داریم که اگر ایشان را قطعه‏قطعه کنیم جز بر دوستی و محبت آنان نسبت‏به ما نیفزاید و دشمنانی داریم که اگر عسل خالص در گلوی آن‏ها بریزیم جز بر دشمنی نسبت‏به ما نخواهد افزود.»

پی‏نوشت‏ها:

1) امالی مفید، ص 353.

2) شوری / 23.

3) وسائل الشیعه، ج 14، ص 395.

4) عشق برتر، ص 14 و 15.

5) بحارالانوار، ج 10، ص 107.

6) الکافی، ج 6، ص 389.

7) همان، ص 388.

8) بحارالانوار، ج 1، ص 92.

9) همان، ج 27، ص 53.

10) مستطرفات السرائر، ص 639.

11) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 613.

12) تفسیر فرات کوفی، ص 128.

13) خصال، ج 2، ص 628.

14) غررالحکم با ترجمه آقا جمال، ش 9038.

15) نهج‏البلاغه، صبحی صالح، حکمت 112.

16) شرح نهج‏البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 18، ص 275.

17) مستطرفات السرائر، ص 640.

18) تفسیر قمی، ج 2، ص 171 و 172.

19) امالی صدوق، ص 209، مجلس 37.

20) بحارالانوار، ج 8، ص 148.

21) غررالحکم با ترجمه آقا جمال، ج 2، ص 480.

22) تاویل الآیات الظاهرة، ص 642.

23) اعلام الدین دیلمی، ص 448.

24) همان، ص 461.

25) بصائر الدرجات، ص 364.

26) مستدرک، ج 1، ص 168.

27) نهج‏البلاغه، خطبه 127.

28) غررالحکم، ش 2740، بحارالانوار، ج 10، ص 92.

29) بحارالانوار، ج 35، ص 315.

30) امالی صدوق، ص 209.

31) بحار الانوار، ج 27، ص 147.

32) همان، ج 34، ص 267; التحصین ابن طاووس، ص 613.


کلمات کلیدی:

¤ نویسنده: هیئت محبان اهل بیت(ع) زنجان

نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

طراح قالب: ParsiBlog.com